عصر ارتباطات

نویسنده: محسن | موضوع: <-CategoryName-> | یک شنبه 10 دی 1391 |

 
 
 
ما معتقدیم که ” عصرِ ارتباطات ” نام ِ دروغینی بیش نیست . مثل ِ همان پدر و مادرهایی که دخترهای سبزه ء خود را ” سپیده ” مینامند و پسرهای کچل خود را ” زلفعلی ” و «سندرمِ داون» دارهای خود را ” فهیم” می خوانند ، سیاستمداران و مدیران و بزرگان ِ بشریت هم به دروغ این عصر را ” عصر ِ ارتباطات ” مینامند!
>>>>این عصر ، عصر ِ ” تنهایی و در خود فرو رفتن ” است ! اینکه در جیب ِ همه ، از پیرمرد ِ ۸۰ ساله ی محله ی ما تا بچه های ۵ ساله  مهد کودکی یک تلفن ِ همراه است ، دلیلی بر با هم بودن ِ آدم ها نیست . هیچ کس یک ظهر ِ دلگیرِ جمعه که دلت دارد از سینه در می آید و خفه شدی از بی هم صحبتی ،  زنگ نمی زند و نمی پرسد ” حالت خوب است ؟ ” ، هیچ کس تو را به نوشیدن ِ قهوه های بیمزه ی کافه عکس و یا خوردن کیک های خوشمزه ی کافه فرانسه و یا حرف زدن در کافه سیاه و سپید با آن مدیر ِ بد اخلاقش دعوت نمیکند! هیچ کس نمی گوید بیا با هم برویم جاده چالوس و کباب و ماهی ِ قزل آلا بخوریم . هیچ کس تو را به پیاده روی یک عصر ِ پاییزی دعوت نمیکند. هیچ کس حتی تنهایی اش را با تو سهیم نمیشود. وقتی زنگ می زنند با خودت شرط می بندی که حتما کاری از تو توقع دارد و بدتر از آن شرط می بندی برای پرسیدن حالت زنگ زده است یا کاری دارد و همیشه می بازی.  و تماشایی است تعجب دوستان و اقوام وقتی فقط بخاطر دیدنشان بهشان سر می زنی یا تماس می گیری. سهم ِ ما از ارتباطات ،گسترش ِدردسرها و گرفتاریهایمان است .
>>>>عصر ِ ارتباطات  فقط یک فریب است . ما وسایل ِ ارتباطی را گسترش داده ایم که مادرها هر زمان دلشان خواست به فرزندان ِ بخت برگشته زنگ بزنند که ” کدوم گوری هستی ؟ ” و زن ها به شوهرهایشان زنگ بزنند ” کجایی؟ چرا دیر کردی؟ ” و شوهرها زنگ بزنند که ” به مامانم زنگ بزن حالش را بپرس ” و فرزندها به پدرهایشان بگویند” سر ِ راه برای من سی دی جدید ِ بِن ۱۰ هم بخر با چیپس ِ فلفلی و ماست ِ موسیر. “
>>>>ما هی هر روز تنها تر شدیم . هر روز منزوی تر شدیم. هر روز مجازی تر شدیم. ما در دنیای مجازی غرق شدیم ! ما یادمان رفت به پدربزرگ و مادر بزرگ هایمان سر بزنیم ، چون هر بار که می خواهیم از خانه بیرون برویم ، چراغ ِ اسم یک عالمه از دوستان ِ مجازی ِ ما روشن است و دلمان نمی آید بدون ِ ” گپ زدن ” با آنها برویم و وقتی ” گپ ” ِ ما تمام میشود دیگر دیر شده و خسته شده ایم از بس با کیبورد حرف زده ایم!
>>>>این گونه است که وب کم ها زیاد میشود و اِسکایپ و اوووو !  همه گیر تر می شوند و اینگونه است که ما مجازا عاشق ِ ” ع ” میشویم و “ع ” مجازا عاشق ِ ” الف ” و ” واو” می شود و آنها مجازا عاشق ِ دیگرانی که خود مجازا عاشق ِ دیگران اند!
>>>>اینگونه است که ما دلمان نمی خواهد از پشت ِ صفحه بلند شویم مبادا ” ع ” بیاید و برود و ما نبینیمش! اینگونه است که هی آدم ها تنها تر میشوند. اینگونه است که ما خواهرمان را دو هفته است ندیده ایم و حرف نزده ایم و فقط سه باری مجازا گپ زده ایم.
>>>>اینگونه است که نیمه شب می فهمیم پدرمان یک سفر ِ ده روزه  در پیش دارد و ما نمی دانستیم ، ولی می دانیم که دختر ِ فلان دوست ِ ندیده ، دیروز عروسکی خریده است که وقتی دلش را فشار دهی ” آی لاو یو ” میگوید! و پسر ِ فلان بلاگر تازگی ها نقاشی میکند و عکس نقاشی اش را هم دیده ایم ، اما سه هفته است که برادرمان را ندیده ایم !
>>>>اینگونه است که دیگر همسایه از همسایه خبر ندارد . کبری خانم دارد از فلان سایت ِ خانه داری دستور ِ تهیه ِ دسری که هفته پیش در “بفرمایید شام” خیلی مورد استقبال واقع شد را می خواند  و اصغر آقا دارد برای سفر به کرمان بجای علی آقا همسایه کرمانی مان  از سفرتور دات کام مشورت می گیرد!
>>>>اینگونه است که مردها درمحل ِ کارشان با زنان ِ خانه دار ِ بیکاری که از تنهایی مینالند چت می کنند و آنها را دلداری میدهند و میگویند زندگی همین است دیگر ! در حالی که  زن هایشان در خانه با مردهای دیگری از تنهایی و بی توجهی ِ همسران مینالند و دلداری داده میشوند<<<<

 

نویسنده: محسن | موضوع: <-CategoryName-> | شنبه 9 دی 1391 |

اندیشه کن؛ امـــا نخند !

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید، ارباب. نخند!

به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز از آدامسهایش نمی خری. نخند!

به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ای کوتاه معطلت کند. نخند!

به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده. نخند!

به دستان پدرت،
به جاروکردن مادرت،
به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد،
به راننده ی چاق اتوبوس،
به رفتگری که در گرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،
به راننده ی آژانسی که گاهی مواقع چرت می زند،
به پلیسی که سرچهارراه با کلاه صورتش را باد می زند،
به مجری نیمه شب رادیو،
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه ها جار می زند،
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی،
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان،
به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،
به مردی که در خیابانی شلوغ ماشینش پنچر شده،
به مسافری که سوار تاکسی می شود و بلند سلام می گوید،
به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،
به زنی که با کیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چند کیسه میوه و سبزی،
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،
به مردی که در بانک از تو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،
به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی
نخند ...

نخند که دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی!

که هرگز نمیدانی آنها چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند!

آدمهایی که هرکدام برای خود و خانواده شان همه چیز و همه کسند!

آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،

بار می برند،

بی خوابی می کشند،

کهنه می پوشند،

جار می زنند،

سرما و گرما می کشند،

و گاهی خجالت هم می کشند ...


انسانهای بزرگ، دو دل دارند؛

 

دلی که درد می کشد و پنهان است
و دلی که می خندد و آشکار است;


 

نویسنده: محسن | موضوع: <-CategoryName-> | چهار شنبه 29 آذر 1391 |

 تصاویر زیباسازی وبلاگ و سایت www.WeblogBartar.com تصاویر زیباسازی وبلاگ و سایت

نویسنده: محسن | موضوع: <-CategoryName-> | دو شنبه 27 آذر 1391 |

هرگز دستی رو نگیر وقتی قصد شکستن قلبش رو داری...

هرگز نگو برای همیشه وقتی می دونی جدا میشی...
هرگز نگو دوسش داری وقتی که بهش اهمیت نمیدی...
هرگز درباره احساست حرف نزن وقتی که واقعاً وجود نداره...
هرگز به چشماش نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری...
هرگز بهش سلام نکن وقتی می دونی خداحافظی در پیشه...
هرگز به کسی نگو تنها اونه وقتی تو ذهنت به دیگری فکر می کنی...
هرگز قلبی رو قفل نکن وقتی کلیدش رو نداری...
هرگز به این آسونی ها از دستش نده...
شاید  کسی رو پیدا نکنی که اینقدر دوست داشته باشه...

 

نویسنده: محسن | موضوع: <-CategoryName-> | شنبه 25 آذر 1391 |

 عکس   بیچاره دخترا (طنز)

بیچاره دخترا اگه خوشگل باشن می گن عجب جیگریه!

اگه زشت باشن می گن کی اینو می گیره!

 

اگه تپل باشن می گن چه گوشتیه! اگه لاغر باشن می گن چه مردنیه!

اگه مودبانه حرف بزنن می گن چه لفظ قلم حرف می زنه! اگه رک و راست باشن می گن چه بی حیاست!

اگه یه خورده فکر کنن می گن چقدر ناز می کنه! اگه سری جواب بدن می گن منتظر بود!

اگه تند راه برن می گن داره می ره سر قرار!

اگه اروم راه برن می گن اومده بیرون دور بزنه ول بگرده!

اگه با تلفن کارتی حرف بزنن می گن با دوست پسرشه! اگه خواستگارو رد کنه می گن یکی رو زیر سر داره!

اگه حرف شوهرو پیش بکشه می گن سر و گوشش می جنبه !

اگه به خودش برسه می گن دلش شوهر می خواد می خواد جلب توجه کنه !

اگه…………چکار کنه بمیره خوبه؟

نویسنده: محسن | موضوع: <-CategoryName-> | شنبه 25 آذر 1391 |

http://www.kocholo.org/img/images/f4b0xhsibjdy86tqztir.jpg

 
قرار نبوده تا نم باران زد، دست پاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر‌ بگیریم مبادا مثل کلوخ آب شویم. قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی. ناخن های مصنوعی، دندان های مصنوعی، خنده های مصنوعی، آواز‌های مصنوعی، دغدغه های مصنوعی...
هر چه فكر می‌کنم می‌بینم قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در رقابت های تنگانگ باشیم تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم، این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟

 

قرار نبوده همه از دم درس خوانده بشویم، از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم، بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرک های ما رد بشود. باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند، دراز بکشد نی لبک بزند با سوز هم بزند و عاقبت هم یک روز در همان هیات چوپانی به پیامبری مبعوث شود. یک کاوه لازم است که آهنگری کند که درفش داشته باشد که به حرمت عدل از جا برخیزد و حرکت کند.

 

قرار نبوده این ‌همه در محاصره سیمان و آهن، طبقه روی طبقه برویم بالا، قرار نبوده این تعداد میز و صندلی‌ِ کارمندی روی زمین وجود داشته باشد، بی شک این همه کامپیوتر...و پشت های غوز کرده آدم های ماسیده در هیچ کجای خلقت لحاظ نشده بوده...
تا به حال بیل زده‌اید؟ باغچه هرس کرده‌اید؟ آلبالو و انار چیده‌اید؟ کلاً خسته از یک روز کار یَدی به رختخواب رفته‌اید؟ آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست. این چشم ها برای نور مهتاب یا نور ستارگان کویر،‌ برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردان برای خیره شدن به جاریِ آب شاید، اما برای ساعت پشت ساعت، روز پشت روز، شب پشت شب خیره ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشده‌اند.

 

قرار نبوده خروس ها دیگر به هیچ کار نیایند و ساعت های دیجیتال به ‌جایشان صبح خوانی کنند. آواز جیرجیرک های شب نشین حکمتی داشته حتماً، که شاید لالایی طبیعت باشد برای به خواب رفتن‌ ما تا قرص خواب‌ لازم نشویم و این طور شب تا صبح پرپر زدن اپیدمی نشود.

 

من فکر می‌کنم قرار نبوده کار کردن، جز بر طرف کردن غم نان، بشود همه دار و ندار زندگی مان، همه دغدغه‌زنده بودن مان. قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولد کردن، این همه قانون مدنی عجیب و غریب و دادگاه و مهر و حضانت و نفقه و زندان و گروکشی و ضعف اعصاب داشته باشد.

 

قرار نبوده این طور از آسمان دور باشیم و سی‌ سال بگذرد از عمر‌مان و یک شب هم زیر طاق ستاره ها نخوابیده باشیم. قرار نبوده کرِم ضد آفتاب بسازیم تا بر علیه خورشید عالم تاب و گرما و محبتش، زره بگیریم و جنگ کنیم. قرار نبوده چهل سال از زندگی رد کنیم اما کف پایمان یک بار هم بی واسطه کفش لاستیکی یا چرمی یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکرده باشد.

 
قرار نبوده من از اینجا و شما از آنجا، صورتک زرد به نشانه سفت بغل کردن و بوسیدن و دوست داشتن برای هم بفرستیم...

 
چیز زیادی از زندگی نمی‌دانم، اما همین قدر می‌دانم که این ‌همه قرار نبوده ای که برخلافشان اتفاق افتاده، همگی مان را آشفته‌ و سردرگم کرده...

آنقدر که فقط می‌دانیم خوب نیستیم، از هیچ چیز راضی نیستیم، اما سر در نمی‌آوریم چرا

نویسنده: محسن | موضوع: <-CategoryName-> | شنبه 25 آذر 1391 |


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

آقایان، آقا پسرها، مردان مجرد و متاهل، افراد ذکور جامعه ...

آیا تاکنون با خود اندیشیده اید که به چه دلیل خدمت مقدس سربازی اجباریست ؟

چرا از قدیم و ندیم گفته اند که تا خدمت نروی مرد نمی شوی ؟!

چرا اکثر مردان موفق، عامل اصلی این موفقیتشان را از سالهای خدمت سربازی می دانند ؟!

چرا درصدی از خانواده های دختردار حاضر نیستند به پسری که هنوز خدمت نرفته دختر بدهند ؟!

و چرا اکثر پسرهایی که قبل از سربازی رفتن زن می گیرند در آینده با مشکلاتی مواجه می شوند؟!

هدف از طرح این سوالات، آماده کردن ذهن شما خوانندگان محترم جهت پی بردن به عمق فاجعه میباشد !


پاسخ تمام سوالات فوق در یک جمله خلاصه می شود و آن این است که (خدمت سربازی یک دوران آموزشی و تمرینی است جهت آشنایی هر چه بیشتر و بهتر آقایان مجرد با زندگی زناشویی !) بله، درست شنیدید. شباهت های انکار ناپذیر میان خدمت سربازی و زندگی زناشویی آنقدر زیاد است که از دیرباز، در اکثر کشور های دنیا خدمت سربازی اجباری را قرار دادند تا تمام افراد ذکور جامعه، قبل از افتادن به دام ازدواج (ببخشید ! منظورم قبل از متاهل شدن بود) برای فرضا 2 سال طعم زندگی مشترک را بچشند تا در سالهای آینده، زیاد احساس رنج و عذاب نکنند !

و اما شباهتهای میان خدمت سربازی و زندگی زناشویی برای آقایان :


برین ادامه مطلب و بخندین فقط...

نویسنده: محسن | موضوع: <-CategoryName-> | جمعه 17 آذر 1398 |

 کلیک کنید و آمار خودتونو ببرین بالا...آمارگیر وبلاگتونو منفجر کنین

 کلیک کنید و آمار خودتونو ببرین بالا...آمارگیر وبلاگتونو منفجر کنین

نویسنده: محسن | موضوع: <-CategoryName-> | دو شنبه 13 آذر 1391 |
مـطمئـناً شما هم دیده اید، آرایش روی صورت خیلی بد و زشـت نـشـان دهـد. بـه هـمـیـن دلـیـل بـرای از بـیـن بردن اشـتـباهـات در آرایـش کـه باعث زشت دیده شدن آن می شـود، نکاتی را در این مقاله آورده ام. با رعایت این نکات، همیشه آرایشی زیبا خواهید داشت. 1 - رژگونه زیاد: رژگونه باید طوری باشد که طبیعی، یکنواخت و زیبا جلوه کند. بهتر است رژگونه را قبل از هر رنگ دیگری روی صورت انجام دهید. بهترین رنگ برای رژگونه؟ بهتر است از رنگ های روشن استفاده کنید. صورتی هلویی رنگ چهره را جوانتر نشان داده و به هر فردی در هر سنی می آید. دقت کنید که حتماً رژگونه را روی گونه هایتان بزنید.
نویسنده: محسن | موضوع: <-CategoryName-> | یک شنبه 7 خرداد 1391 |

 بهترین رنگ لباس برای پوست شما

‌دوشنبه‌، 14 فروردین 1391

2

مهم نیست چه وقت از سال باشد زمستان- بهار- تابستان- یا پاییز من همیشه یک سری رنگ های تکراری را می پوشم مثل سیاه- آبی و بنفش. این ها تنها رنگ هایی هستند که در کمد لباس من پیدا می شوند. دلیل موجه آن هم این است که رنگ مشکی مرا لاغرتر نشان می دهد و رنگ آبی چشم هایم را آبی تر و رنگ بنفش پوست مرا برنزه تر نشان می دهد . 

بدون شک علت انتخاب این رنگ ها و ترکیب زیبای آنها با رنگ پوست من دلیل منطقی و علمی دارد بله درست حدس زدید برای این که پوست من تن رنگ های سرد را دارد یا به عبارت دیگر سفید است و چشم هایم آبی است . 

رنگ های آبی- بنفش- و صورتی به پوست هایی که تن سرد دارند و روشن هستند بیشتر می آید و کسانی که پوست شان تن گرم دارد و تیره تر است رنگ های زرد- قرمز- نارنجی- و قهوه ای به آنها می آید . 

رنگ های سیاه- خاکستری- و سفید که ریشه هر سه آنها یکی است یعنی همه آنها از ترکیب همه رنگ هایی که در طبیعت وجود دارند درست شده اند رنگ های برنده هستند یعنی به همه می آیند و با هر رنگ پوستی چه تیره و چه روشن ترکیب زیبایی بوجود می آورند.

به نظر می آید که من ناخود آگاه رنگ هایی را که به پوستم می آید انتخاب کرده ام آیا دوست دارید که این اتفاق برای شما هم بیفتد؟ 

چطور می توانید تن رنگ پوست تان را پیداکنید ؟ برای این کار در وسط روز که هوا کاملأ روشن است به بیرون بروید و به رگ های دست تان با دقت نگاه کنید اگر رنگ رگ های شما متمایل به آبی است تن رنگ پوست شما سرد است و اگر رگ های شما متمایل به سبز است تن رنگ پوست شما گرم می باشد. 

یک امتحان دیگر هم وجود دارد این که یک لباس به رنگ صورتی و یکی به رنگ نارنجی انتخاب کنید باید هر دوی آنها از یک جنس باشند هر دو را پهلوی صورت تان نگه دارید اگر صورتی باعث درخشان نشان دادن پوست شما می شود تن رنگ پوست تان سرد است و اگر نارنجی باعث درخشان به نظر آمدن شما بشود تن رنگ پوست تان گرم است . 

با انجام این دو امتحان ساده می توانید با اطمینان خاطر و اعتماد بنفس رنگ مناسب خود را انتخاب کنید و مطمئن باشید که به شما می آید. 

 

نویسنده: محسن | موضوع: <-CategoryName-> | جمعه 28 بهمن 1386 |

 

 

سلام همه بچه های گل گلاب...امروز یه خبر توپ و باحال دارم...انجمن وبلاگ راه اندازی شد...لابد میگین انجمن چیه؟؟انجمن جاییه که افرادی که عضو بشن اونجا میتونن در مورد هرچیزی بحث و تبادل اطلاعات کننن...حالا حتما میگین چجوری عظو شیم آره؟؟عضو شدنش از آبخوردنم راحت تره کافیه به این آدرس برین

(http://mohsennum12.rozblog.com/Forum)و روی عضویت کلیک کنین در کمتر از یک دقیقه میتونین عضو بشین و شروع کنین...راستی به کسایی که حضور مداوم داشته باشن و عضو افراد قدیمیه انجمن باشن هم جایزه تعلق میگیره هم میتونن اونجا مدیر بشن یا بشن پلیس اونجا...خیلی جای خوبیه مطمئنم پشیمون نمیشین...ایشاله با کمک شما بزرگترین انجمن دنیارو برای شما آدمای باحال درست میکنیمش...پس یادتون نره به اون آدرسه حتما یه سر بزنین مطمئن باشین خوشتون میاد...منتظر حضور گرمتون توی انجمن{{یه جای باحال واسه آدمای باحال هستم}}راستی موضوعات تالار ها هم همه چیز هست...فوتبالی ، نرم افزاری،بازی های کامپیوتری،اگه نظری داشتین یا پیشنهادی چیزی حتما بهمون بگین خوشحال میشیم بتونیم از سلیقه ها و علایق شما بهره ببریم...منتظرتون هستم...ممنونم از همتون...فعلا یا علی

آخرین مطالب پست شده
√ افسانـــ ـه
√ نفرین
√ شکارچی
√ فقط محض خنده
√ لیست جدید ممنوع​ التصویر​ شده های ایران! (فقط بخند)
√ 14 روش کارامد برای خوشمزه کردن غذا!!!!
√ دکتر ناشی
√ عشق واقعی
√ سادگـــــــــــی...
√ چند نکته ی مهم
√ خدا وجود نداره!؟!!
√ پ ن پ های باحال تصویری
√ پیرمرد زبل!!!!!!!!!
√ چرا نباید به یک رستوران 5 ستاره رفت؟
√ به راستی راز دوستی در چیست ؟
√ داستانک زیبا و آموزنده شهسوار
√ داستانک زیبا و آموزنده از کوروش کبیر
√ من باور دارم …
√ به سلامتی همه پدرها
√ چکیده ای از کتاب این کارو نکن این کاروبکن