دیگر به خلوت لحظه هایم عاشقانه قدم نمیگذاری
دیگر آمدنت در خیالم آنقدر گنگ است که نمیبینمت
سنگینی نگاهت را مدت هاست که حس نکرده ام
من مبهوت مانده ام که چگونه این همه زمان را صبورانه گذراندی!!!!
من نگاه ملتمسم را در این واژه ها پر کرده ام که شاید...
دیگر زبانم از گفتن جملات هراسیده است...
نظرات شما عزیزان: