باران

نویسنده: محسن | موضوع: <-CategoryName-> | دو شنبه 11 دی 1391 |

 

باران که می ‌بارد، میل در آغوش کشیدنت و بوسیدنت افزون می ‌شود

و شعله های سرکش این میل جانم را می‌سوزاند. زیر باران می ‌روم و خیره به

آسمان آرزو می‌کنم : ای کاش کنارم بودی دلارام من، زیر این باران دوشادوش هم و

دست در دست هم ... عاشق تر از همیشه، شیداتر و دیوانه ‌تر... فارغ از همه

بایدها و نبایدهای عالم، فارغ از حس پشیمانی و پریشانی... شاید مست مست،

شاید مدهوش و مخمور، شاید... آری رها... رها از همه بندهای این جسم و این

عالم، رها از همه خط قرمزها و تابلوهای ممنوع... رها از هر چه قانون و قاعده و

محدوده...

تو نیز عاشق‌تر و شیداتر... تو نیز مخمور و مست... اندکی عاشقانه‌ تر

زیر این باران 

بمان ابر را بوسیده‌ام تا بوسه‌ بارانت کند



 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





آخرین مطالب پست شده
√ افسانـــ ـه
√ نفرین
√ شکارچی
√ فقط محض خنده
√ لیست جدید ممنوع​ التصویر​ شده های ایران! (فقط بخند)
√ 14 روش کارامد برای خوشمزه کردن غذا!!!!
√ دکتر ناشی
√ عشق واقعی
√ سادگـــــــــــی...
√ چند نکته ی مهم
√ خدا وجود نداره!؟!!
√ پ ن پ های باحال تصویری
√ پیرمرد زبل!!!!!!!!!
√ چرا نباید به یک رستوران 5 ستاره رفت؟
√ به راستی راز دوستی در چیست ؟
√ داستانک زیبا و آموزنده شهسوار
√ داستانک زیبا و آموزنده از کوروش کبیر
√ من باور دارم …
√ به سلامتی همه پدرها
√ چکیده ای از کتاب این کارو نکن این کاروبکن