ديشب خوابت رو ديدم . با هم سوار تايتانيك بوديم. داشتيم باهم حرف ميزديم . كه يهو صدايه وحشتناك ي اومد و كشت ي تكوني شديد ي خورد .
تو پرت شد ي توي آب ... من دويدمو همه رو خبر كردم ... ناجيا اومدن و با سختي تورو نجات دادن.
وقتي به هوش او مد ي بهم لبخند زدي. اشاره كرد ي كه سرمو بيارم نزديكه لبت .... و وقتي من اينكارو كردم آروم تويه گوشم گفتي: انرژي هسته اي حق مسلم ماست
نظرات شما عزیزان:
رها
ساعت22:35---14 بهمن 1390
خیلی بااااااااااااحال بود کلی خندیدم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خوشحالم که مطالب وبلاگ باعث شادیتون شده