من بنده احساس تو شدم كافيست؟
در عشق اسير تو شدم كافيست
اي عقل چرا اسير فتنه احساسي؟
در دل فداي او شدم كافيست
اي مرهم قلب شكسته باز آي
بنگر چسان دل, رام تو شدم كافيست؟
هر روز در آينه جمالش, به خود ميگويم
اميدم,رسيدن به وصل كوي توست كافيست؟
تا در رخ جانان تو نظر كنم ميميرم
باز آ كه اين جلوه گري كافيست
اين شمع بسوخت مشعلي بر پا شد
از هجر تو آتش بگيرم كافيست؟
نظرات شما عزیزان: