مهتاب عشق

نویسنده: محسن | موضوع: <-CategoryName-> | یک شنبه 29 مرداد 1391 |

مي تراود مهتاب

مي درخشد شبتاب،

نيست يكدم شكند خواب به چشم كس وليك

غم اين خفته چند

 

خواب در چشم ترم مي شكند

نگران با من، استاده سحر

صبح مي خواهد از من

كز مبارك دم او آورم اين قوم به جان باخته را بكله خبر،

در جگر ليكن خاري

از ره اين سفرم مي شكند.

نازك آراي تن ساق گلي

كه به جانش كِشتم

و به جان دادمش آب

اي دريغا! به برم مي شكند.

دست ها مي سايم

تا در بگشايم

 

بر عبث مي پايم

كه به در كس آيد

در و ديوارِ به هم ريخته شان

بر سرم مي شكند.

مي تراود مهتاب

مي درخشد شبتاب؛

مانده پاي آبله از راه دراز

بر دم دهكده مردي تنها

كوله بارش بر دوش

دست او بر در، مي گويد با خود:

غم اين خفته چند

خواب در چشمِ ترم مي شكند.




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





آخرین مطالب پست شده
√ افسانـــ ـه
√ نفرین
√ شکارچی
√ فقط محض خنده
√ لیست جدید ممنوع​ التصویر​ شده های ایران! (فقط بخند)
√ 14 روش کارامد برای خوشمزه کردن غذا!!!!
√ دکتر ناشی
√ عشق واقعی
√ سادگـــــــــــی...
√ چند نکته ی مهم
√ خدا وجود نداره!؟!!
√ پ ن پ های باحال تصویری
√ پیرمرد زبل!!!!!!!!!
√ چرا نباید به یک رستوران 5 ستاره رفت؟
√ به راستی راز دوستی در چیست ؟
√ داستانک زیبا و آموزنده شهسوار
√ داستانک زیبا و آموزنده از کوروش کبیر
√ من باور دارم …
√ به سلامتی همه پدرها
√ چکیده ای از کتاب این کارو نکن این کاروبکن