وقت های بی تابی
وقت هایی که تاب خودم را هم ندارم
تشنه ام ...
تشنه ی هوای آرام بخش کلام تو
تویی که سراسر آرامشی
اشک می ریزم
آه می کشم
بهانه می آورم
حتی بعید نیست که جیغ بکشم !
اما تو
همپای خستگی هایم می شوی
همپای دل شکسته ام درد می کشی
درد می کشی و دم نمی زنی
و این چنین است که تو
سراسر آرامش منی ...
به گمانم تمام این مستی ها
از جایی دیگر سر چشمه می گیرد
از جایی که بوی عشق می دهد
از جایی حوالی دل هایمان ...
نظرات شما عزیزان: