شب رادوست دارم چون دیگر هیچ رهگذری از کوچه پس کوچه های شهرم نمیگذرد تا سر گردانی مرا ببیند.
چون انتها را نمیبینم تا برای رسیدن به ان اشتیاقی نداشته باشم. . . شب را دوست دارم چون دیگر هیچ عابری از دور اشک های یخ زده ام را در گوشه ی چشمان بی فروغم نمیبیند. . . شب را دوست دارم چرا که اولین بار تو را در شب یافتم. از شب میترسم:تو را در شب از دست دادم. . . از روز متنفرم به اندازه ی تمام عشق های دروغین...
نظرات شما عزیزان: