تنها نشسته ام... چای مینوشم، و بغض می کنم ! هیچکس مرا به یاد نمی آورد !
این همه آدم، روی کهکشان به این بزرگی !
و من ...
حتی آرزوی یکی نبودم ...
نظرات شما عزیزان: